تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Em
یه گوشه ی این شهر یه قصه ی کوتاه
یه کوچه ی بن بسـت کنار یه ایستـگاه
تنها تو با من همراه ، تنها تو با من همـراه
دردامو گرفتی تا خوب باشه حالم
نذاشتی بگیره هوای خیالم
دستات آرامشم داد ، دسـتات آرامـشم داد ـــ
هیشکی نمیبینه بعد از تو میـپاشم
پر میشم از خالی
دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت
از اینکه برداری دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میـپاشم
پر میشم از خالی
دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میـفروشم
میترسم از دوریت ، نرو از آغوشم
تکرار اسـمته تموم دفتـرم
این خونه بعد تو میریزه رو سـرم
سایه ت کم شه بارون میشم
خاموش میـشه آتیشم