تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Dm
خونه این خونه ی ویرون
واسه من هزارتا خاطره داره
خونه این خونه ی تاریک
چه روزایی رو به یادم میاره
اون روزا یادم نمیره دیوار خونه پر از پنجره بود
تا افق همسایه ی ما دریا بود ستاره بود منظره بود
خونه خونه جای بازی ، برای آفتابو آب بود
پر نور واسه بیداری پر سایه واسه خواب بود
پدرم میگفت قدیما
کینه هامونو دور انداخته بودیم
توی برفو بادو بارون خونه رو
با قلبامون ساخته بودیم
خونه عشق مادرم بود
که تو باغچش گل اطلسی میکاشت
خونه روح پدرم بود
چیزی رو همپای خونه دوست نداشت
خونه خونه
سیل غارتگر اومد از تو رودخونه گذشت
پلا رو شکستو برد زدو از خونه گذشت
دست غارتگر سیل خونه رو ویرونه کرد
پدر پیرمو کشت مادرو دیوونه کرد
حالا من موندمو این ویرونه ها
پر خشمو کینه ی دیوونه ها
من زخمی من خسته من پاک
مینویسم آخرین حرفو رو خاک
(کی میاد دست توی دستم بذاره
تا بسازیم خونمونو دوباره) 2