تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Dm

آخر راه اومدن ــــــــ با روزگار 
گره ی کوریه که ــــــــ  بخت منه
 ــــــــ که تموم اتفاقای بدش ــــــــ 
شاهد زندگیه سخت منه
شاید این زخمی که از تو خوردمو
از حرارتش زبونه میکشم
یا تموم بی کسی هامو همش
فقط از دست زمونه میکشم
بگو بازم هوامو داریو مثل همه منو تنها نمیزاریو
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراریو
بگو هستیو روی ماهتو
امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیره ی من ابری نمیمونه همیشه
من که پشتم به خودت گرمه و باز 
هرچی این راهو میام نمیرسم
نکنه دستمو ول کردی برم
که به هر چی که میخـوام نمیرسم
شایدم من اشتبـاهی اومدم 
که در بسته رو وا نمیکنی
من به این سادگی دل نمیکنم
از تو که منو رها نمیکـنی