تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Em
تازه عادت کرده بودم که تو تنهایی بمونم
یه عالم بغض غریبو گوشه ی دلم بشونم
تازه عادت کرده بودم که همه دلتنگیامو
بسپرم به دست گریه که بازم از تو بخونم
تازه عادت کرده بودم.. تازه عادت کرده بودم..
تازه عادت کرده بودم..
من نمیدونم چطور شد من چجوری دل سپردم
من فقط دیدم که چشماش پره بارونه و خواهش
عاشقونه منو برده تا ته حس نوازش
تازه عادت کرده بودم که بسوزمو بسازم
هرچی از تو برده بودم به غم دلم ببازم
تازه عادت کرده بودم دیگه چشماتو نبینم
رسم عاشقی همینه آره اینه بهترینم
تازه عادت کرده بودم.. تازه عادت کرده بودم..
تازه عادت کرده بودم..
من نمیدونم چجوری دل به چشمای تو دادم
تو فقط یک لحظه از دور توی چشمام خیره موندی
غم چشمات شعر من شد همه شعرامو سوزوندی