تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Dm

افتاده ام از چشم تووووو
ویران ویـرانم دستی نمی آید چرا
 دیگر به تسکـییییینـم
ماندم تو احساس مـرا جدی نمیگیری 
یا من شبیه کوه برفی سرد و سنگینم
ببین مرا که بعد تو چگونه زیر بار غصه خم شدم
بدون تو نـگاه کن خراب تر ز بم شدم
نشسته ام به این امید
  میان بغض و گریه ها ببینمت
نـگار من بگو چرا نـشد تو را بچـینمت بچـینمت
وقتی نباشی زندگی تلخ است خیلی تلخ 
حتی اگر لب وا کنم دنیا به تحسییـیینم
فرهادم اما چند سالی دیر فهمیدم
افتاده دست دشمنانم قصر شیرینـم
ببین مرا که بعد تو چگونه زیر بار غصه خم شدم
بدون تو نـگاه کن خراب تر ز بم شدم
نشسته ام به این امید
  میان بغض و گریه ها ببینمت
نگار من بگو چرا نشد تو را بـچینمت بچینـمت