تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Am

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جــان که خاک کوی تو باشم
سوار باد بیایم به گیسوان تو افتم
گلی سپید که دائم کنار موی تو باشم
یــــــار ای یار در کار دلم دسـت نگهدار
این بار این عشق تو را خوش خوش آمده  انگار
بسیار بسپار دلی را دلی را تو بدست آر
تو مثل مهر بخندی و مثه ماه بتابی
من آنکه آیینه در دست روبروی تو باشم
ستاره ای شوم و روی قلب تو بدرخشم
همان جواهر زیبا که بر گلوی تو باشم
هزار و یک شب یلدا چو شهرزاد نخوابم
هزار قصه بخوانم که قصه گوی تو باشم
مرا بخواه تو حتی در ان نفس که بمیرم
که هست آرزوی من که آرزوی تو باشم