تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:G
یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور
اون زمان که قلب ما پر بود از شادی و شور
روزی که تو رو دیدم...... موهاتو بافته بودی ـــــ
با گل سپیـد یاس گلوبند ساخته بودی
بعد از اون روز قشنگ از خدا راضی شدم
از دم صبح تا غروب با تو همبازی شـدم
چه روزای خوبی بود ولی افسوس زودگذشـت
تا یه چشم به هم زدیم روز و هـفته هاگـذشت
یادمه روی درخت دو تا دل کنده بودیم
سال بعد از اون کوچه ما دیگه رفته بودیم
شاید اون دلا دیگه خشـکیده رو ساقه ها
شایدم بزرگ شـده زیر بال شاخه ها