تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:C

برو دیگه دوست ندارم اسمتو نمیخوام بیارم
برو دیگه نمیخوام به یادت چشمامو روی هم بزارم
گریه های تو برام فایده نداره
برو که دیگه تو رو شناخـتمت
بگو به کی بگم گفتنی هامو
حالا که به حرف حسودا باختمت
من توی شهر آرزوهام واسه تو
یه قصر طلایی ساخته بودم
به چه شوقی به چه ذوقی
قلب و دین و ایمونمو باخته بودم
برو دیگه دوست ندارم
اسمتو نمیخوام بیارم برو دیگه نمیخوام به یادت
چشمامو روی هم بزارم هر دفعه یکی در میزنه 
عکس تو میاد به یاد من
که می اومدی با یک گل سرخ 
دمدمای صبح سراغ من چه بچگونه نگام میکردی 
نگاتو باور میکـردم
دوباره میرفتی و  من تو سکوتم 
گلاتو پر پر میکردم    گلاتو پر پر میکردم
برو دیگه دوست ندارم اسمتو نمیخوام بیارم
برو دیگه نمیخوام به یادت چشمامو روی هم بزارم
قصه های من و تو تموم اما یه روز تو تنها میشینی
حریر عشق گذشتمو
 از تو آیینه ها میبـینی
اما دیگه نیس  اون که اشـکات و میبـوسید 
و تو براش نفس بودی
اونی که براش فرش زمین و 
یه سایبون با تو بس بودی