تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Em

محکوم عشقم گرفتار یـــــار
مثل پرنده هوادرا یـــار
مثل یه سایه به همراه یـــــــار
بود و نبودم به دلخواه یـــــار هرچی که یار گفت
 دلم گفت به چشم  از گل و خار گفت 
دلم گفت به چشم
هرجا که یار بود دلم گفت برو
با گل و خار بود   دلم گفت بــــــــرو
یار اگه جانانه خریـدار شد
دل گل سرخ توی بازار شد
هوش و دل من به افـسون یار
فکر دل من پریـشون یار
گوشه ی چشمام فقط جای یار
کار دو چشمام تماشای یـــــار
یار اگه جانانه خریدار شد
دل گل سرخ توی بازار شد
وای گل سرخ دل من خار شد
هرچی شد از دست همین یــــار شد
هیــــــــــییییی
محکوم عشقم گرفتار یار
مثل پرنده هوادار یـــــــــار
مثل یه سایه به همـراه یـــــار
بود و نبودم به دلخـواه   یـــــــار
هرچی که یار گفت دلـــــم گفت به چشم
از گل و خار گفت  دلم گفت به چشم
هرجا که یار بود   دلم گفت برو
با گل و خار بود  دلم گفت بــــــرو