تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:D#m
رفتی از دنیای خاموشم صدایت را گرفتن
غصه های کهنه برگشتن و جایت را گرفتن
در کجای جاده شب راه تو از من جـدا شد
در کجای قصه از من دست هایت را گرفـتن
گرچه شاید روز دیدار تو در تقویم من نیست
با نگاهت تا شب جان دادنم همراه من باش
من که برگی در پایان پاییزم غریـبم
لااقل تا لحظه افتادنم همراه من باش
بی تو میدانم بی تو میدانم که من میمانم
و این جاده های بی رسیدن
بی تو میدانم بی تو میدانم
بی تو من میمانم و یک کهکشان تنهایی محض
مثل یک آهوی زخمی در شبی برفی اسیـرم
از کجای شانه تاریکم سراغت را بگیـرم
دست هایت را نگیر از من که در پایان راهم
یک نفس همراهی ام کن من که میخواهم بمـیرم