تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Bm

حس خوب با تو بودن  دیگه با من آشنا نیست
شعر خوب از تو گفتن دیگه سوغاتی من نیست
من همونم که یه روزی 
واسه چشمات خونه ساختم
واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم
توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم  قایقم شکستنی بود
توی رودخونه قلبت  قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم  قایقم شکستنی بود
واسه قلب صد تا عاشق  زیر پنجره ت می خوندم
توی هر شهری که بودی  من مسافرت می موندم
اگه بارونی نباشه واسه ریشه درختم
تو نیاز تو می موندم  تا بباری روی بختم
توی رودخونه قلبت  قایق من رفتنی بود
من از اول می دو نستم  قایقم شکسـتنی بود
توی رودخونه قلبت  قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم   قایقم شکسـتنی بود
قامت خوب و  قشنگت شده درمون تن من
سفرت بی انتها بود   واسه قصه شب من
چیز تازه ای ندارم که  به پای تو بریزم
بخت خوب مهربونی   یاورت باشه عزیزم