تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Em

کشتی من به گل نشست ناخدای خوبی
نداشت تن شکستمو ندید منو رو موج
تنها گـذاشت
به شوق مقصدی قشنگ تنمو به دریا زدم
دستم تو دست ناخدا می گفت که راهو  بلدم
اعتماد کردم بهش عاشقش شدم شدید
اما این عشق منو ناخدا هیچوقت ندید
این وسط افتادمو کسی منو نمی فهمه
ای خدا کاری بکن ناخدا چه بی رحمه
کشتی بی جون منم که راهو واسه تو
ساختم فکر نکن تو باختی نه من به خودم باختم
رد پاهات هنوز روی قلبمه همین رد پاهات
نمک روی زخممه انگاری ساحلم بامن
همدرده هردومون منتظریم ناخدا برگرده