تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Bb

این شعر رو خوندم توو گوش باد
چشم چشم به راه مهتاب
همیشه می درخشه روح بی تاب ــــــــ 
شکلش افتاد توو سطح آب
حیرون شدم دیدم چه زیباست
غرق شدم توو نگاش ــــــــ 
 ــــــــ گفت من شعله ی خورشیدم
رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها    با باد می رقـصم
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها    با باد می رقـصم
پام روی گاز قان قان میکشتم آخرین داستان
عادتمه خوب باهاش آشنام
با یه دستبند شب توی پاسگام
دسته گل آب میدم من هر دفعه
پدرم راضی نبود گفت یاغی و لات نیست پسرم
لق معلم صفر داد  بیست نگرفتم به چپم
قهرمان قهرمان من قهرمانم
مادر هشدار بم داد  گفت پسرم مواظب باش
گل اگه خوش رنگه و خوشگل
یعنی لاش مار داره بپا اولش آخرش فهمیدم
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها   با باد می رقصم
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها  با باد می رقـصم
ای باد منو ببر ازیـنجا من تا ابد ــــــــ 
می رقصم با آواز طوفان ــــــــ 
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها  با باد می رقصم
گفت من شعله ی خورشیدم رنگین کمون بی رنگ
کشتی بی لنگر آزاد و رها  با باد می رقـصم