تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Am

پاییز و تنهایی ازم ، یه آدم دلتنگ ساخت
موهاشو که طلایی کرد ،پاییز یه آن رنگ باخت
هر کار می کرد تا من از ،رابطمون کوتاه بیام
اون خوب می دونست که من ،دیوونه ی موی سیام
پاییز شروع می شد ،با رنگ زرد مانتوش
دستمو جا گذاشتم ،یه شب تو جیب پالتوش
زمین نخورده بودم ،اما به پاش شکستم
به پای من نموند و ،به پای اون نشستم
با هر قدم دور تر شد و ،بیشتر شکستم تو خودم
با هر نفس می مردم و ،تو گریه زنده می شدم ـــــ
زخمی که برداشتم ازش ،کار منو تموم نکرد
داغم و تازه میکنه ،بارون و این هـوای سـرد