تغییر گام:
سرعت:
گام اصلی:Fm
سیمین بری گل پیکری آری
از ماه و گل زیباتری آری
همچون پری افسونگری آری
دیوانه ی رویت منم چه خواهی دگر ازمن
سرگشتهٔ کویت منم نداری خبر از من
هرشب که مه درآسمان
گردد عیان دامن کشان
گویم به او راز نهان
که با من چهها کردی
به جانم جفا کردی
هم جان و هم جانانهای اما
هم جان و هم جانانهای اما
در دلبری افسانهای اما
اما ز من بیگانهای اما
آزردهام خواهی چرا تو ای نو گل زیبا
افسردهام خواهی چرا تو ای آفت دلها ـــ
عاشق کشی شوخی فسون کاری
شیرین لبی اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
میسوزم از هجران تو نترسی ز حال من
دست من و دامان تو چه باشد گناه من
دارم ز تو نامهربان
شوقی به دل شوری به جان
میسوزم از سوز نهان
زجانم چه میخواهی
نگاهی به من گاهی
یارب برس امشب به فریادم
بستان ازآن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان دمی چهره بنماید
تا شاهد امید من ز ر خ پرده بگشاید